Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ♥Zah RA♥Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ



خودت

امروز دیدم زهرارو بعد چندین ماه

نمیدونم چی شد بود دستشو بسته بود

وقتی دیدم ناراحت شدم

اگه بگم تو خواب اینطوری دیده بودمش باورکردنش سخته

نمیدونم چی شده بود...کاش میدونستم چی شده

خودشم میدونست حاظر نبودم یه تار مو ازش کم شه

ولی نمیدونم چه اتفاقی افتاده براش..من همیشه دعاش میکردم

تا سلامت باشه...فک کنم دلش از من انقدر ناراحت هست که...

نمیدونم ولی خدا خودش شاهده من حرفی نزده بودم هیچ وقت

حی خدا....

سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

اسم تو

این سرما خوردگی هم ولمون نمیکنه ها...

بابام ناراحت بود...تا حالا ندیده بودم اینطوری دلش برام بسوزه

میگه تو همه کارارو انجام میدی کارایی که اصلا به تو مربوط نیست

کارایی که.....کارایی که مامانمو وادار کرد بگه تا حالا هرچی زحمت

برات کشیده بودم عوضش در اومد...خانواده من خیلی خوبن

و همیشه مشتاق دیدن عروس خانواده...

خواهرام که همیشه نگرانم هستن به خاطر رفت و امد تو مسیر دانشگاه

اما این وسط جای زهرا خیلی خالیه....زهرایی که حتی نذاشت حرفامو بزنم

ازش خبر ندارم...دیشب خوابشو میدیدم...تنها بود خواستم بگم زهرا....

که از خواب بیدار شدم...نمی دونم شاید ازم ناراحته شاید به این خاطر

شمارشو عوض کرد....کاش یه بار میومد اینجا نظرشم میگفت

زهرا؟؟

دو شنبه 28 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

انتظار

خیلی خستم یکمیم سرما خوردم انگار

از باشگاه اومدم اصلا حال ندارم

از زهرا هم خبری ندارم سر نماز همیشه دعاش میکنم

شاید یه روز اومد اینجا دونست منتظرشم اگرم اومد دید نیستم

حتما مردم...کاش فقط سر سوزنی بهم اعتماد داشت کاش...

زهرا منتظرم ....حداقل انقدر بهم اعتماد میداشتی تا....

زهرا هر شب و هر روزام جز سیاهی نیست کاش اعتمادی که من به تو

داشتم توام همون اندازه بهم اعتماد داشتی...

فهمیدم خانوادش بیشتر از زهرا بهم اعتماد داشتن

اگر زهرا بهم اعتماد داشت میذاشت گذر زمان حلش کنه

نه تنهام بذاره...من اصلا شناختی از خانوادش نداشتم

وقتی ازشون شناخت پیدا کردم که فهمیدم بهم اعتماد دارن

اون موقع بود که کار خدارو دیدم فهمیدم چقدر هوامو داره

اما خدایا الان چی؟

خودت میدونی اگه غیر این بود اگه میدونستم خانوادش نمی خوان

هیچ وقت اینطور عاشقش نمیشدم...

حتی نشد اینو بهش بگم...شاید میخندید...چون منم

وقتی گفت خانوادش...فقط خندیدم ,کاش میگفتم

اونطور نیست...زهرا؟کجایی؟کجایی بدونی چه ها گذشت

از من ناراحت شدی اما من نگفتم کاش خودت یه زمانی پی

ببری ..کاش...

...

شنبه 26 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

عروسی بودم

این یکی دو روز عروسی بودم عروسی پسر عموم بود

حسابی خوش گذشت,کلی رقصیدیم

همه یکی یکی رقصیدیم البته بگم مختلط نبودا...

خواننده حسابی خوند اول از بچه ها شروع شد رسید به بزرگترا

اول عموم کوچیکم رقصید بعد بابابی من بعد اون یکی عموهام

اخرشم همشون یه جا رقصیدن,,!! فک نمیکردم بابام اینطوری خوب برقصه!!

بابای منو رقص؟!! خودش میگفت چون عروسیه خودمون بود خوش گذشت

به این خاطر رقصیدم....خلاصه نمیدونستم عموهام انقد خوب میرقصن؟!

همه پسر عموهامم رقصیدن تا نوبت رسید به من ....

یه رقصی کردم الان که تو فیلم نگا میکنن دهنه همه باز می مونه!!!!

برا آهنگ سلام عزیزم عزیزم سلام دوست دارم عاشقتم وسلام(به خاطره ز)

به خواننده گفتم اینو با بیس خوب خوند منم رقصیدم بین 800-900نفر!!!!

کلی پول جمع شد....من خودم فقط 400تومن خرج کردم...

همه پسر عموهام خوردن....(مست کردن) البته اهلش نیستن

برا تفنن خوردن تا شاد باشن ...ولی هرچقد به من اسرار کردن نخوردم

نخواستم عشقم برا .... ناپاک باشه....(زهرا)

قضیه به اینجا ختم نشد....چون من خیلی خوب رقصیدم

البته تعریف از خود نیست همه شواهد به صورت فیلم هست...

زن عموم اسرار کرد جلوی عروس داماد هم پیش اون همه زن برقصم!!!!

اولش خبر نداشتم چون میدونست بدونم نمی رقصم منو

گذاشت تو عمل انجام شده....البته همه تو کف موندن....

چون عروسی پسر عموم بود اینطوری شادی کردیم

خلاصه خیلی خوش گذشت خیلیم میوه و غذا خوردیم...

بعضی صحنه های خنده دار بود کاش زهرا بود میگفتم تا کلی بخنده

در ضمن تازه فهمیدم یکی از فامیلامون استاد دانشگا هستو تو چندتا

دانشگاه بزرگ هست....یکم با هم گپ زدیم تازه فهمیدم

خیلی از استادا خیلی دوست دختر دارن....

البته این بنده خدا نداشت....

جای خالی یه گل(زهرا) خالی بود همه میگفتن تو کی زن میگیری

تا عروسی تورام بترکونیم.....

جمعه 25 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

حی ی ی....

این روزا خیلی سرم شلوغه

خسته میشم شبم میرسم خونه دیگه خوابم میبره

خیلی وقته از زهرا هم خبر ندارم چندید ماه....

حی خدا...

سه شنبه 22 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

نظربینندگان

ازبیبنندگان می خوام نظرات خودشونو بذارن در مورد عشق من نسبت به زهرا

.........................................................

امروز عصر بعد باشگاه با دوستان رفتیم حسابی گشتیم

البته تفریحات ما از همون دوران دبیرستان همش خوب بودن

زمان دبیرستان با معلما میرفتیم بعد کلاس خیلی رابطه صمیمی داشتیم

مثل دوست بودیم....چون زیاد بودیم ته کلاس مینشستیم اخراجیا میگفتن بهمون

رقابت ما اینجوری بود که کی می تونه المپیاد قبول شه!!

اخه المپیاد ها مختلط بودن همه بیشتر ....

خلاصه....عجب دورانی داشتیم

خیلی دوست داشتم الان به زهرا میگفتم

برات چی خریدم تا کلی بخنده....

اما نیست و.....حی

نمیدونم سعی کردم با عشق تصمیم نگیرم بیشتر با عقلم

پیش برم اما فرصت نشد حرفامو بهش بزنم

شما چی فکر میکنید؟به نظرتون زهرا الان چی میگه؟باکسی دوست شده؟

....................

شنبه 19 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

سفر

دیشب رسیدیم خیلی خسته بودم

سفرخوبی بود...

با چند تا فروشگاه و صادر کننده حرف زدم فرش بخرن از ما

دوستم داشت گزارش تهیه میکرد از بازار آهن

پسر خاله هام با چندتا شرکت مصاحبه داشتن

هر کدوم برا یه کاری رفته بودیم

من هر جا هم باشم دلم پیشه....!

برم یکم بخوابم...

جمعه 18 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

مسافرت نامه

الان که این پیامو مینویسم کم کم داریم سوار هواپیما میشیم بریم ترکیه

منمو 2تا پسر خالم و دوستم که یه آدم بسیار خوبیه

4تایی میریم

فعلا بای.

گلم اگه ندیدی حلالم کن........

چند روز میریم اونجا مسافرت کاریه

هرکدوم برا یه کاری میریم.

تا یادم نرفته بگم این پیامو ازگوشی که برا زهرا خریده

بودم میذارم ولی بعدا استفاده نمیکنم ازش

زهرا اگه ندیدی مسافرته بالاخره حلالم کن.

زهرا هیچ وقت از من ناراحت نباش.

دو شنبه 7 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

من

امروز تمرین کونگ فو داشتم بعد باشگاه رفتم کارگاه

خب شاید به نظر برسه کاره ساده ایه اما

اگه یکم اندازه هارو درست نگیرم آخرش فرش درست در نمیاد

بابامم که حوصلش نمی گیره

فک میکنم تو کارگاه باشم بهتره تا برم یه شرکتی کار کنم

حداقل چند نفر میارم اونارم به کار میگیرم بابام یه زمانی

خیلی افراد براش کار میکردن الان حوصلشو نداره

بایه فروشگاه تو تهران تلفنی حرف زدم قرار شده مستقیم بفروشیم

اونام فروش داخل ندارن خب اینا نفیسن نمی خرن اینجا

می خوام فرش خرید فروش هم بکنم

کاریه بسیار سخت ولی من از بابام هم بهتر از فرش سردر میارم

داییم که یه تاجر و نقاش بزرگ فرشه تو ایران, اصلا راضی نیست

از وضعیت بازار منم تصمیم گرفتم از تولید به فروش بروسونم

امسال کمتر عسل برداشتم....کندوهامو گذاشتم کنار ویلا

کلی نیشم زدن....

حی خدا....به اون بگو....

یک شنبه 6 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

حالم من دست خودم نیست....

چهارشنبه بود که سر نماز انقدر گریه کردم که بی حال شدم

چشامو باز کردم دیدم بیمارستانم

حالم اصلا خوش نبود خودم حسابی ناراحت بودم

که دوستم با دادن یه اس حالمو خرابتر کرد

نوشته بود انگار زهرا خطشو عوض کرده

اولش حسابی عصبی شدم که تو چرا اس دادی که بدونی بسته خطشو

یا نه خلاصه سر نماز بودم که واقعا از ته دل ناراحت شدم من که از اون به بعد

حتی یه بارم بهش اس ندادم زنگ نزدم اما عوض کرده بود شمارشو

خلاصه خیلی ناراحت شدم

خدایا چرا؟من چیکار کردم؟

به خدا دارم نابود میشم دیگه خسته شدم

اصلا حالم خوب نیست حوصله ندارم

میدونم یه روز اینطوری خواهم مرد اما خدا کنه زودتر برسه تا این همه عذاب نکشم

چرا زهرا این همه با من بد شد خدا؟من چیکار کردم

خدایا خودت که به همه دلها دسرسی داری یکم خودت باهاش حرف بزن

بگو که من چی میکشم من که فقط اونو داشتم اینطوری تنهام گذاشت

ای خدا یه بار ازش برام فرصت بگیر یا خلاصم کن.......

شنبه 5 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

دیشب

قسمت نشد بریم مسابقات فامیل استادمون حالش خوب نبود

به این خاطر کنسل شد...خوب شد من اصلا حوصلشو نداشتم

دیشب خیلی ناراحت بودم ماشینو برداشتم رفتم به طرف باغ

کسی نبود تنهای تنها بودم نشستم یکم گریه کردم نه برا زهرا

برا رابطمون که اینطوری بود...برا کارای نکرده برا حرفهای نگفته

همیشه زهرا عصبی میشد و قاطی میکرد بعد نمیذاشت من

بحرفم بگم چی به چیه....چه کارا که می خواستم براش انجام بدم

برگشتنی داشت صبح میشد دیدم حالم خوش نیست

رفتم یه کلینیک یه سروم زدن بعد رفتم خونه

مامان بابام واقعا یدونه فرشته اند خیلی خوبن تا حالا برام کم

نذاشتن نخواستمو اونارم ناراحت کنم

از این ناراحتم که من اوقات فراغتمو با ورزش کردن پر میکنم

اما مثلا دوستام میرن دختر بازی یا دنبال دختری....

نه اینکه من نتونم نه من نامرد نیستم بی معرفت نیستم

فقط خواستم برا یکی باشم که....

حتی برا من برعکسه شاید اونا برن دختر بازی اما برام من تو نت

با ایمیل زدن...یا با اس دادن برا دوستی بودند که حتی من خیلی وقتا جواب هم نمیدم

حداقل هفته ای میشه 2.3بار اس بدن اینجوری اولش یه سوال مسخره بعد....

میدونم از کجان چون اون شرکتی که کار میکنم استاد شاگرد زیاد داره

اونام میان برا آموزش پیش اون همشم دخترن شاید خیلی کم پسر باشن

بعد اونجا کارای منو هم میبینن...اولش سواله بعدش....

جوابشونو نمیدم چون نامرد نیستم خواستم برا اون باشم برا کسی که

حتی نذاشت حرفمو بزنم... شاید کس دیگه جای من بود

تا حالا با یکی از اینا دوست میشد

تنها دلخوشیم  هم تونت اینجاست

کاش فقط یک روز زهرا میومد اینجا کاش

اما من موندم برا کسی که تنهای تنهام گذاشت....

حالم اصلا خوش نیست...کسی که هم میگفت میخندید

الان اینجوری حالش خراب باشه...

چهار شنبه 2 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

دارم میرم مسابقات!

دیروز دیدم خیلیا اومدن باشگاه برا اینکه انتخابی بوده

امروز استادمو زنگ زد بهم گفت اسم توام هست بیا

من رفتم دیدم همه دارن آماده میشن منم تو وزن 67کیلو جوانان انتخاب شدم

قراره الان بریم تهران شب وزن کشیه...

فردا مسابقاته بادی بیلدینگ پس فردا میایم عصر

برا هفته دفاع مقدسه مسابقات

کسانی اتنخاب شدن که هیچ دارویی مکملی پروتینی استفاده نمیکنن

چون اونجا آزمایش میکنن کسی دارو خورده باشه نوعی دوپینگه کنار گذاشته میشه

اون بدن پفیا انتخاب نشدن خخخ انقد دارو میزنن...

برم آماده شم

من رفتم

چهار شنبه 2 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

حرفش که بشه

امروز باشگاه بودم که چندتا از دوستای قدیمی هم اومدن

یکیش که می دونست رابطه من و زهرا چی شد ...ازم از زهرا پرسید

چیزی نداشتم بگم گفتم ازش خبر ندارم همیشه نگرانشم ولی ازش بی خبرم

آخرین بار بعد اون حرفایی که بهم گفت دیگه از اون زمون ازش خبری ندارم

بهش نه اس دادم نه زنگ زدم ....

اونم کلی ناراحت شد وقتی دید این همه ناراحتم

اسرار میکرد بذارم با زهرا حرف بزنه

اما گفتم نه...نمی خواد دیگه خاطره هاشه که باهاشون زندگی میکنم

این مدتم با چند تا کار کردن باشگاه رفتن یه طوری خواستم بی کار نباشم

همیشه سر نماز دعاش میکنم و آخرش کلی گریه که حتی انگار خدا هم

گریه هامو نمیبینه ... این مدت خوب فکر کردم اصلا باور کردنی نیست بعضی حرفا

حرسم میگیره وقتی میبینم اینطوری شده که این وسط هیچ کاری نکردمو...

شاید وقتی ناراحتم باشگاه رفتن و خسته شدنه که آرومم میکنه....

ای خدا خودت باهاش حرف بزن نه کس دیگه


سه شنبه 1 مهر 1393برچسب:,

  توسط عاشق زهرا:محمد   |
 

 



به وبلاگ زهرا جون من خوش آمدید برام دعا کنید به عشقم(زهرا)برسم.


 

 

 همیشه
 اتفاق
 این مدت ها
 دل آدم ها
 من فکر چشمای توعم…
 دلم تنگشه
 تموم شدم اون لحظه که داشتی میرفتی…
 قلب ها
 یه نگاه تو
 فصل ها
 یاد تو
 سالها دل..
 هر ساله
 هر چقدر بگذره..
 اون. که
 سخته
 فصل ها
 چاله..
 امیدوارم..
 یادم نمیری…
 حالم عوض میشه...
 سالها
 زمان به راحتی
 اؤرئیم
 هرجا که باشی
 همیشه تو!
 همیشه دلم میزنه
 دنیا بگذر
 تو چه میدانی!
 دلتنگیهای من

 

فروردين 1403
اسفند 1402
بهمن 1402
دی 1402
آذر 1402
آبان 1402
مهر 1402
ارديبهشت 1402
فروردين 1402
اسفند 1401
دی 1401
آبان 1401
مهر 1401
تير 1401
ارديبهشت 1401
فروردين 1401
اسفند 1400
بهمن 1400
دی 1400
آبان 1400
شهريور 1400
مرداد 1400
خرداد 1400
ارديبهشت 1400
اسفند 1399
بهمن 1399
دی 1399
آذر 1399
آبان 1399
شهريور 1399
تير 1399
ارديبهشت 1399
فروردين 1399
شهريور 1398
تير 1398
خرداد 1398
مهر 1397
شهريور 1397
مرداد 1397
تير 1397
خرداد 1397
ارديبهشت 1397
فروردين 1397
اسفند 1396
بهمن 1396
دی 1396
آذر 1396
آبان 1396
مهر 1396
شهريور 1396
مرداد 1396
تير 1396
خرداد 1396
ارديبهشت 1396
فروردين 1396
اسفند 1395
بهمن 1395
دی 1395
آذر 1395
آبان 1395
مهر 1395
شهريور 1395
مرداد 1395
تير 1395
خرداد 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
دی 1394
آذر 1394
آبان 1394
مهر 1394
شهريور 1394
مرداد 1394
تير 1394
خرداد 1394
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
اسفند 1393
بهمن 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
مرداد 1393
تير 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
اسفند 1392
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
آبان 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390

 

عاشق زهرا:محمد

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ♥zahra♥ Ƹ̵̡Ӝ̵̨̄Ʒ و آدرس zahrajan.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ردیاب خودرو
همسریابی
درگاه واسط

 

حمل ماینر از چین به ایران
حمل از چین
پاسور طلا
سفارش آنلاین قلیون

 

RSS 2.0

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 172
بازدید هفته : 293
بازدید ماه : 944
بازدید کل : 1435413
تعداد مطالب : 751
تعداد نظرات : 92
تعداد آنلاین : 1


رز موزیک