دیروز روز دختر بود..به کی تبریک میگفتم
کسیو نداشتم..زهرا کلا فراموشم کرد
شاید براش خاطرات و معرفت بی معنی بود
مطمعنن کارش هیچ وقت یادم نمیره
شاید منم ناراحتش کردم..اما این من نبودم که تنهاش گذاشتم
هرچقدر فکر میکنم میبینم هیچ وقت نمیتونم ببخشمش
همه اینا نشون میده من چقدر ناراحتم..من هنوزم باور نکردم که
زهرا منو قال گذاشته و نامزد کرده هیچ وقت باور نمیکنم
من به اشتباهاتم پی بردم در پی جبران هم بودم
اما کاش زهرا هم به اشتباهاتش پی ببره
زهرا میدونم مهربونی پاکی اما واقعا الان ازت ناراحتم خیلیییی..منوببخش
زهرا اگه میبینی ناراحتم حرفی میزنم ..فقط یه لحظه خودتو بذار جای من همین.
من واقعا باور نکردم و منتظرتم..حی خداا
بهت فکر میکنم..منتظز یه فرصتم از طرف تو
نظرات شما عزیزان:
|